فصل اوّل
نیم نگاهی به جهان ولایت
شاخص ترین چهره ی دین که حتی نبوّت و امامت را هم در درون خود می پروراند و نیز منبعی که معدن همه ی کمالات و اساس همه ی خیرات است حقیقت ولایت است. در عظمت و والایی ولایت همین بس که زبان و بیان امامت و عصمت ، امام محمد باقر (علیه السّلام) می فرمایند: «و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه[5]» هیچ چیزی به اندازه ی ولایت مورد توجه واقع نشده است.
ولایت از سویی قرب به حق و دنو به ساحت ربوبی است و از سویی دیگر ظهور فیض رب و انتشار و اشراق مولویت حقیقی «الله» است، از این رهگذر شایسته است این جریان عمده ی هستی به درستی شناخته و مورد توجه قرار گیرد.
1ـ ولی
واژه ی ولی و دیگر مشتقات آن از پرکاربردترین واژه های قرآن کریم است. این لفظ 223 مرتبه در آیات مختلف به صورت اسم یا در قالب فعل به کار رفته است.
مثلاً در سوره ی مائده می فرماید: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ[6]: سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابىطالباند] که همواره نماز را برپا مىدارند و در حالى که در رکوعند [به تهیدستان] زکات مىدهند.
و در جای دیگر می فرماید: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا[7]: خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آوردند. و این آیه حاکی از آن است که ایمان بر ولایت تقدّم دارد یعنی طبق این آیه آدمی باید اول ایمان بیاورد سپس به خاطر این ایمان ولایت حضرت حق شامل حالش می شود.
به هر حال همواره بررسی معنای این لفظ، کانون نظرگاه اندیشمندان علوم مختلف اسلامی به ویژه دانشوران تفسیر قرآن کریم بوده است. از این رو ضرورت دارد تا به بازشناسی این لفظ بر پایه کهن ترین منابع لغت نگاران اشاره شود.
جوهری از قدیمی ترین لغت نویسان نوشته است: «ولی به معنای نزدیکی است و ما را سرپرستی کرد یعنی کار او را انجام داد و چیزی را سرپرستی کرد به معنای کارفروختن آن را انجام داد»[8]
ابن منظور علاوه بر معانی یاد شده نوشته است «ولی الشی و علیه ولایه» بر آن چیز دست یافت و در آن تصرف کرد.[9]
راغب اصفهانی نیز علاوه بر معانی یاد شده نوشته است «ولاء و توالی» به معنای آن است که وقتی دو چیز یا بیشتر به هم رسند به گونه ای که میان آن دو فاصله نباشد و از هم جدا نشوند آن را توالی و ولاء می نامند ؛ این معنا در تعبیر کتابی به مفهوم نزدیکی مکانی ، نسبی ، دینی ، خویشاوندی ، یاوری و اعتقادی به کار برده شده است.[10]
وی همچنین اشاره دارد که : «اگر عرب گفت: تولی، اگر دیدی که خود به خود و بدون لفظ «عن» متعدی شد که اقتضای معنای ولایت را دارد و مقتضی است که آن معنا در نزدیک ترین مواضعش حاصل شود.[11]
ابن عربی می گوید: «والی و امام برای ولایت منصوب شده است و از آن رو والی نامند که اموری را که به وی ارتباط دارد بدون سستی و اهمال سرپرستی و اداره می کند و اگر به جای نیاورد او را والی نگویند؛ والی از طرف خدا به ولایت منصوب می شود و به حکم و اراده وی حکم می کند و هیچ گاه از طریق هدایت و استوار حق منحرف نمی شود.[12]
علّامه امینی در الغدیر چنین یاد می کنند که فرهنگ نویسان و مفسران قرآن کریم نزدیک به بیست معنای متفاوت از واژه ی «ولیّ» و هم ردیف و هم خانواده ی با آن مولی بر شمرده اند و آنها عبارت است از : 1- القرب (نزدیک) ، 2- المحب (دوست و دوست دار) ، 3- الناصر (یار و یاور) ، 4- ابن العم (پسرعمو) ، 5- الصهر (داماد) ، 6- الحلیف (هم پیمان) ، 7- المتولی و المالک الامر (سرپرست و دارنده و اداره کننده کار) ، 8- الصدیق (دوست) ، 9- المعتِق (آزاد کننده بردگان) ، 10- الجار (همسایه) ، 11- المعتَق (برده ی آزاد شده) ، 12- المنعم علیه (نعمت داده شده)، 13- الصحاب (همراه) ، 14- ابن الاخت (پسر خواهر) ، 15- العم (عمو) ، 16- الاولی بالشیء (برتر و شایسته تر و صلاحیت دارتر به کار) ، 17- المتصرف فی الامر (تصرف کننده کار ، دست یافتن ، به دست گرفتن کار) ، 18- العقید (پیمان ، هم قرارداد) ، 19- الرب (پرورش دهنده و دارنده).[13]
برخی «ولایت» را به معنای تدبیر جاذب منفعت و «نصرت» را به معنای دفع مضرت و نیز «ولی» را به معنای داخل در حوزه تدبیر ملکی و «نصیر» را به معنای خارج حامی تفسیر کرده و هر رسولی را با ولایت، «ولی» و با رسالت، «نصیر» دانسته و هر رسولی را در زمان خود، ولی و خلیفه او را به عنوان نصیر نامیده است[14].
ـ در مالکیت و سلطنت اعتباری، گاهی شخص نه مالک است و نه مَلِک و گاهی مالک است ولی مَلِک نیست؛ مانند اینکه انسانی نسبت به چیزی مالکیت اعتباری داشته باشد ولی مملوک او تحت سلطه غاصبانه دیگری قرار گرفته باشد و مالک نتواند در آن تصرف کند، ولی خداوند اولاً دارای مالکیت حقیقی است و ثانیاً در جهانی تصرف میکند که مِلک و مُلک اوست؛ یعنی از فقر و عجز مبرّاست.[15]
اکنون از مجموع کاربردهای مختلف واژه ی «ولیّ» و دیدگاه لغت دانان و مفسران در این باره می توان گفت: ولی و ولایت یک نوع نزدیکی و ارتباط دادن میان دو چیز با فاصله است که این ارتباط سبب نوعی حق تصرف و مالکیت در تدبیر و اداره کردن کار دیگران می باشد. بدین جهت ارتباط نزدیک گاه می تواند به لحاظ دوستی و محبت باشد یا به جهت اداره و یا به لحاظ تصرف کردن و اداره نمودن کار دیگران به وجود می آید و به بیان دیگر کسی که از دیگر مردم برتر و شایسته تر در اداره زندگی آنان باشد و بتواند نظام مند کار مردم را سرپرستی و رهبری کند یک نوع ولایت برای آن فرد به وجود می آید و در واقع ولی و سرپرست آنان نامیده می شود.[16]
.: Weblog Themes By Pichak :.